بهترین مرجع مسجد غدیر باباعلی مشهد

در عصر جدید، پژوهش‌های تطبیقی مسجد غدیر بلوار معلم مشهد در میان مذهبی عمدتاً در حوزه شیعی با هدف رسیدگی دیدگاه‌های فریقین و نقد و استیناف آن ها در فعلا جاری ساختن می باشد. در همین راستا، این نوشتار به تحقیق آیه بیست و یکم سوره کهف که بینش‌های مفسران فریقین و همچنین روایات تفسیری اهل بیت، صحابه و تابعان دربارۀ آن متفاوت بوده، پرداخته است. بدین‌صورت که نظرها مفسران صحابه و تابعان از یک‌سو و روایات اهل بیت از دیگرسو گزارش شده و آن‌گاه با تطبیق نظر ها مفسران شیعه و اهل سنت، آرای آنها تحقیق گردیده است. از رهگذر این تفحص تطبیقی، نتیجه ها شد که پیشنهاد ساخت مسجد بر اصحاب کهف، از سوی بدعت‌گذاران و مشرکان نبوده، بلکه از طرف موحدان بوده میباشد. از دلایلی مسجد غدیر فلاحی مشهد  که برای تأیید این نظریه از آن فایده  گرفته شد، می‌توان به سیاق آیه، سیاق و محور اصلی سوره و آیه‌ها دیگر دربرگیرنده «بنا»، و نیز سکوت قرآن در قبال این پیشنهاد اشاره کرد. از سوی دیگر به شبهاتی که از سوی اهل سنت بدین نظریه وارد شده، پاسخ داده شده استمشاجره پیرامون مشروعیت یا عدم مشروعیت تشکیل داد مسجد و بنا بر قبور صالحان، یکی‌از مشاجره‌های دامنه‌دار و مورد اختلاف در بین شیعه و اهل سنّت بوده و یکی از مستندات هر دو برای تقویت دیدگاهشان، آیه 21 سوره کهف است. نکات گزینه بحث در آیه عبارت‌اند از: اولاً، ایده و گفتارِ «برای آن ها بنایی بسازید»، سخن چه کسی است؟ ثانیاً، پیشنهاد ساخت مسجد: ﴿لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا﴾ از کیست؟ و نیز «آنها که غلبه کردند»، چه اشخاصی هستند؟ ثالثاً، ساختن مسجد بر قبور او برای مدح آن ها است یا برای ازیادبردن خاطرۀ آن ها؟ اینک از طریق استیناف روایات شیعه مسجد بابا غدیر مشهد  و اهل سنت و نیز بینش‌های مفسران هر دو فرقه و مبتنی بر مشی همین آیه و نیز فرآیند کلیِ سوره، آیۀ فوق گزینه تفحص قرار میگیرد. روایات منسوب به صحابه و تابعان مرتبط با آیه 21 سوره کهف از برخی صحابه و تابعان، بینش‌هایی در تعبیروتفسیر آیه نام برده آورده شده که در زیر به گزارش طریقه‌های آن‌ها پرداخته میگردد: ـ ابن عباس پیشنهاددهندگان ساخت مسجد را دشمنان اصحاب کهف می داند که با این فعالیت در صدد تخطئه آن ها بودند (طبری، 1422: 15/217). از مطالب گفته‌شده بوسیله مفسران شیعه به دست میاید که کلیه آنها ایجاد کرد بنا بر دیواره کهف: ﴿ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ﴾ را سفارش مشرکان شمرده‌اند که با این شغل در صدد محو اثر ها جوانان کهف بودند، البته ایده ساخت مسجد بابا قدرت مشهد  مسجد: ﴿لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا﴾ را گفتار موحدان برای یاد آوری و باقی ماندن نام نیک آنها دانسته‌اند

در هر جامعه ای بایستی اساس مسجد غدیر بلوار معلم مشهد  وجود داشته باشد. محورهای هر جامعه گوناگون اند؛ مبنا یک جامعه ای ممکن میباشد فرد اثر گذاری باشد، ممکن هست جایی باشد و حتی ممکن می باشد شئ گرانبهایی باشد.

جامعه‌ای که محورش را بر طبق معبود و گفته های وی انتخاب نکند نمیتوان امیدی به بقا و ایمان این جامعه داشت.

ما مسلمان هستیم و قرآن داریم، رسول(ص) داریم، امام داریم، مسجد داریم و... . ما مسلمانان خیلی چیزها، خیلی جاها و خیلی اشخاص مهمی داریم که حقیقتا اثر گذارند، البته برای ما رقم خورده که جامعه مان را که آن هم بایستی اسلامی باشد و بر پایه ی اسلام و قوانینش اداره خواهد شد را حول یک شالوده در اختیار بگذاریم. محوری که مسلمانان می بایست حول آن جنبش نمایند خداوند و کلام هایش می باشد.

در جامعه اسلامی خداوند پایه تمامی ی کارهاست و مسجد سنگر جامعه اسلامی ست و می بایست با دقت به‌این شالوده و سنگر  مسجد غدیر فلاحی مشهد معاش کرد.

طبق احادیث مساجد در زمین منزل های خدا می‌باشند. مسجد، چه در ابتدا اسلام و چه در طی موقتی ضمن اینکه محلی برای عبادت می‌باشد، نقش های مختلفی برای مثال محل درس، محل رفع مشکلات عموم، محل قضاوت و ... را نیز جاری ساختن نموده است.

پیش از اینکه انسان هر حرکتی را چه در معاش اش و چه در جامعه اش بخواهد جاری ساختن دهد بایستی این نکته را شعور نماید که کارهایش را حول مبنا خداوند و در سنگری به اسم مسجد ایفا دهد.

به هیچ عنوان مگر مسجد تنها برای تلاوت نماز جماعت ظهر و مغرب وجود ندارد؟! کلا هم که یک ساعت می خواهد ارتفاع بکشد... چطور می گردد که بایستی کارهایمان در اینجا آن هم تحت عنوان سنگر یه جامعه صورت بپذیرد؟!

این پرسش برای خیلی ها اتفاق افتاده، پیش میاید و پیش خواهد آمد...

پاسخ آن خیلی بی آلایش مسجد بابا غدیر مشهد  میباشد ولی در عین اینک بغرنج و شغل به آن دشوار است:

اولا نباید عبادتِ در مسجد و تنها برای آن به مسجد رفتن را معدود بها دانست که  این خویش به تنهایی قیمت والایی دارااست.

دوما این نحوه تفکری که مسجد تنها برای عبادت میباشد و بس غلط است.

سوما همین یک ساعت، دو ساعت، سه ساعتِ در روز که آدم وقتش را برای مسجد می گذارد، خودش سبب ساز عده شدن گروهی از عموم برای قرائت نماز جماعت می‌شود و همینطور یدالله مع الجماعة و همین گردآوری شدن و جماعت نیروی محرکی برای خیلی از شغل های نه میباشد.

متاسفانه عموم به مسجد به مشاهده کرد سنگر جامعه اسلامی نگاه نمی‌کنند و مسجد برایشان صرفا به محلی برای نماز تلاوت تبدیل گردیده که‌این خیلی نادر است؛ ولی همین معدود هم خودش سبب ساز انجام شدن خیلی از امور می شود؛ عموم مساجد گوناگون کارهایی از قبیل تهیه و تنظیم جهیزیه عروس، یاری به خانواده های بی توانایی و... زیاد اجرا می‌دهند. این امور بهتر میباشد البته خیلی کم است. به هیچ عنوان همین امور نشانه دهنده این مسئله میباشد که عموم در یک یا این که دو ساعت جمع بودن این امور را اجرا می‌دهند پس در‌صورتی‌که مسجد تحت عنوان سنگر فی مابین عموم شناخته بشود دیگر چه حادثه هایی که نخواهد زمین خورد.

این مسئله به ما می گوید که مسجد خواص سنگر بودن داراست و اصلا در حالتی که به مسجد تحت عنوان سنگر جامعه اسلامی اعتنا گردد شغل های بزرگی صورت خواهد بخشید.

انتخاب مساجد تحت عنوان سنگر عمل بیهوده‌ای نبوده زیرا اولا پروردگار شغل بیهوده و پوچ جاری ساختن نمی‌دهد، دوما پروردگار می‌دانسته و می‌داند که چه چیزی، چه جایی و چه کسی قابلیت و امکان دارااست که سنگر جامعه اسلامی قرار بگیرد.یکی‌از‌از طریق های پیشنهادی برای حضور فعال مساجد در عرصه تولید و اشتغال ایجاد کرد قابل انعطاف افزاری برای امامان جماعت به عنوان مسجد بابا قدرت مشهد  خزانه اطلاعاتی نیازهای شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشادوراهنمایی مشهد شغلی مومنین می‌باشد.

تواضع صفت با ارزش مردان الهی مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  است و انان که پیشوای مردم‌اند و الگوی انان، وجود این صفت در انان لازم‌تر می باشد. تواضع در مقابل بندگان خوب و آدم‌های ستم‌کشیده نوعی جوانمردی، شکیبایی و شجاعت، اما در مقابل مستکبران و کافران علامت‌ی ذلت هست. قران کریم از یک‌سو به نکوهش تکبر می‌پردازد:(و لا تمش فی الارض مرحا؛ در روی زمین با تکبر رویه مرو)؛ (فبیس مثوی المتکبرین؛ بد جایگاهی می‌باشد جایگاه متکبران) و از سوی دیگر ضرورت تواضع را گوشزد می‌کند (و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا؛بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که در روی زمین به نرمی [و بدون تکبر] گام بر می‌دارا‌هستند)؛ (و اخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین) امام حسین-علیه‌السلام- نیز صاحب این سیره‌ی نفیس قرانی بود.

(مسعده) گوید: گذر امام حسین-علیه‌السلام- به فقیرانی زمین‌خورد که گلیم خود را پهن کرده و خود را بر ان افکنده بودند (و طعام می‌خوردند) و حضرت را دعوت نمودند، حضرت-علیه‌السلام- به زانو، گردهمایی و با انان هم طعام شد. سپس این ایه فوق را قرائت نمود انگاه آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و هم پا حضرت-علیه‌السلام- به منزل او امدند. حضرت-علیه‌السلام- به کنیز خود فرمود: (انچه را ذخیره می‌کردی بیرون بیاور.)

2- سخاوت‌

(جود و سخاوت) از فضایل اصلی اخلاقی هست، هر اندازه (بخل) نماد‌ی پستی و حقارت و ضعف ایمان و فقدان شخصیت می‌باشد (جود و سخاوت) علامت‌ی ایمان و شخصیت والای انسانی هست. در ایات قران هر یکسری کلمه‌ی (جود) و (سخاوت) به کار نرفته ولی تعبیراتی دیده می‌شود که بر این دو مضمون‌ همخوانی است، انفاق اموال در روش خدا، ایثار اموال و جان‌ها، انفاق از انچه خود به ان نیازمندیم یا ان را دوست داریم و... از جمله تعبیرات قران برای تعریف‌و‌تمجید سخاوت میباشدکه اکنون به تعدادی مورد ان اشاره میکنیم:

(یحبون من هاجر الیهم  و لا یجدون فی صدورهم حاجه مما اوتوا و یوثرون علی‌ انفسهم ولو کان بهم خصاصه... [انصار]... هر کس را که به سوی انان کوچ کرد. دوست دارا هستند و نسبت به انچه به او داده‌شده در دل‌هایشان حسد نمی‌یابند، هر یکسری در خودشان احتیاجی، [مبرم] باشد.)

(و یطعمون الطعام علی‌ حبه رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  مسکینا و یتیما و اسیرا * انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا؛و غذای (خود) را با این‌که به ان، عشق (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند (و می‌گویند) ما شمارا به خیال معبود اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.)

امام حسین-علیه‌السلام- اسوه سخاوت بود. روایت شده که (ابوهشام قناد) از بصره برای حسین-علیه‌السلام- محصول می‌اورد و ان حضرت از جای برنخاسته همگی شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  را به مردم میبخشید.

هنوز ساعتی از خواش نگذشته بود که مسجد غدیر بلوار معلم مشهد  رویت کرد در دریایی عمیق و گرانقدر دست و پامی زند، امداد می خواهد و هیچ کس به یاری اش نمی آید; زمانی که می خواست بر اثرخستگی و ناامیدی در آب غرق گردد، دختری جوان و زیبا به سراغش آمد، دستش راگرفت و از دریا بیرونش کشید . .. . پیرمرد، که از ترس مجموع بدنش خیش عرق شده بود، با فریاد از خواب پرید و تا صبح نتوانست بخوابد.

خواب و خوراکش چیزی جز ناله عدم وجود، خود را در اتاق حبس کرده بود  و به در ودیوار می نگریست تا خاطره جدیدی بیابد و ضجه ای نو رمز زند.

یک هفته پیشین، ترکمن ها حمله کرده بودند و پس از کشتار فراوان آذوقه، زنان ودختران جوان را برده بودند. یکی‌از دخترانی که دزدیده بودند، تنها فرزندپیرزن بود  مسجد غدیر فلاحی مشهد که مرهم زخم و التیام بخش غمهای دلش بود و با رفتنش دیگر امیدی به زنده ماندن نداشت.

مثل اینکه خاطر سخنی افتاده باشد، با خود بیان کرد: «میگویند هر که به زیارت امام رضا(ع) برود آن حضرت در قیامت ضامنش می‌شود که به بهشت برود، پس قطعا می توانددخترم را در همین فقید به من بازگرداند.» با این امید، زحمت و ایرادات مسافرت را به جان خرید، توشه ای فراهم کرد و راهی مشهد مقدس شد.

هنوز ترکمن ها آنچنان از شهر بدور نشده بودند که به تاجر برده فروش بخارایی برخوردند و برای اینکه در حمله ها بعدی،  دست و پایشان بازتر باشد، زنان و دختران را به او فروختند.

تاجر، که از خریدش ذوق زده بود، با کنیزانش مسجد بابا غدیر مشهد  با مهربانی واکنش کرد تا غم دلشان تسکین پیدا کند.

پیرمرد با تقوا بعداز خداحافظی و اختیار مغازه به پسران رشیدش، به مسجدشتافت. بعد از نماز و نیایش به خانه رفت و پس از صرف شام و حساب و کتابی کوتاه، رمز به بالین نهاد و دور از دغدغه های روزانه، به خوابی عمیق فرو رفت.

هنوز ساعتی از خوابش نگذشته بود که روءیت کرد در دریایی عمیق و بزرگ دست و پامی زند، یاری می‌خواهد و هیچ کس به یاری اش نمی آید; زمانی که می خواست بر اثرخستگی و ناامیدی در آب غرق گردد، دختری جوان و زیبا به سراغش آمد، دستش راگرفت مسجد بابا قدرت مشهد  و از دریا بیرونش کشید . .. . پیرمرد، که از خوف مجموع بدنش خیش عرق شده بود، با فریاد از خواب پرید و تا صبح نتوانست بخوابد.

هنوز ساعتی از خواش نگذشته بود که مسجد غدیر بلوار معلم مشهد  رویت کرد در دریایی عمیق و گرانقدر دست و پامی زند، امداد می خواهد و هیچ کس به یاری اش نمی آید; زمانی که می خواست بر اثرخستگی و ناامیدی در آب غرق گردد، دختری جوان و زیبا به سراغش آمد، دستش راگرفت و از دریا بیرونش کشید . .. . پیرمرد، که از ترس مجموع بدنش خیش عرق شده بود، با فریاد از خواب پرید و تا صبح نتوانست بخوابد.

خواب و خوراکش چیزی جز ناله عدم وجود، خود را در اتاق حبس کرده بود  و به در ودیوار می نگریست تا خاطره جدیدی بیابد و ضجه ای نو رمز زند.

یک هفته پیشین، ترکمن ها حمله کرده بودند و پس از کشتار فراوان آذوقه، زنان ودختران جوان را برده بودند. یکی‌از دخترانی که دزدیده بودند، تنها فرزندپیرزن بود  مسجد غدیر فلاحی مشهد که مرهم زخم و التیام بخش غمهای دلش بود و با رفتنش دیگر امیدی به زنده ماندن نداشت.

مثل اینکه خاطر سخنی افتاده باشد، با خود بیان کرد: «میگویند هر که به زیارت امام رضا(ع) برود آن حضرت در قیامت ضامنش می‌شود که به بهشت برود، پس قطعا می توانددخترم را در همین فقید به من بازگرداند.» با این امید، زحمت و ایرادات مسافرت را به جان خرید، توشه ای فراهم کرد و راهی مشهد مقدس شد.

هنوز ترکمن ها آنچنان از شهر بدور نشده بودند که به تاجر برده فروش بخارایی برخوردند و برای اینکه در حمله ها بعدی،  دست و پایشان بازتر باشد، زنان و دختران را به او فروختند.

تاجر، که از خریدش ذوق زده بود، با کنیزانش مسجد بابا غدیر مشهد  با مهربانی واکنش کرد تا غم دلشان تسکین پیدا کند.

پیرمرد با تقوا بعداز خداحافظی و اختیار مغازه به پسران رشیدش، به مسجدشتافت. بعد از نماز و نیایش به خانه رفت و پس از صرف شام و حساب و کتابی کوتاه، رمز به بالین نهاد و دور از دغدغه های روزانه، به خوابی عمیق فرو رفت.

هنوز ساعتی از خوابش نگذشته بود که روءیت کرد در دریایی عمیق و بزرگ دست و پامی زند، یاری می‌خواهد و هیچ کس به یاری اش نمی آید; زمانی که می خواست بر اثرخستگی و ناامیدی در آب غرق گردد، دختری جوان و زیبا به سراغش آمد، دستش راگرفت مسجد بابا قدرت مشهد  و از دریا بیرونش کشید . .. . پیرمرد، که از خوف مجموع بدنش خیش عرق شده بود، با فریاد از خواب پرید و تا صبح نتوانست بخوابد.

آرامگاه کمال‌ الملک نقاش مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد اهل ایران در ۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر نیشابور استان خراسان رضوی، در باطن گلشن و آرامگاه عطار قراردارد.

کمال‌ الملک غفاری، امید داشت آهسته‌ مکان ابدی‌ اش در روستای زادگاهش، «حسن آباد» کاشان باشد. ولی هنر دوستان و نزدیکانش او‌را در کنار آرامگاه عطار نیشابوری، در محله‌ی شادیاخ شهر نیشابور، به خاک سپردند.

گلشن عطار که محل دفن کمال‌ الملک نیز در آن واقع گردیده است، در محوطه تاریخی شادیاخ که یک کدام از محله‌ های قدیمی‌ شهر نیشابور بوده و نزدیک به یک کیلومتری غرب گلشن آرامگاه حکیم قدمت خیام نیشابور و امامزاده محمد محروق، جای دارد.

آرامگاهی که آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  در حال حاضر بر حرم کمال‌ الملک مشاهده می شود، بی‌ گمان نقط ی اوج آفرینش‌ گری در پیاده سازی هنری میباشد و بسیار هنرورزانه معماری شد‌ه‌است و یکی زیباترین بناهای آرامگاهی کشور ایران میباشد.

بقعه کمال‌الملک آمیخته‌ای زیرکانه از معماری سنتی کشور‌ایران و معماری امروزی دنیا میباشد و بهره مند از نماد‌هایی که با معاش کمال الملک لینک معناشناختی داراست. طراح این بنای یادبودی معدود‌مانند، هوشنگ سیحون، مدرس قبل دانش کده‌ی هنرهای رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  زیبای دانش کده طهران، میباشد.

طراح بقعه کمال الملک

سیحون طراح بقعه کمال الملک در سال 1337 شمسی برنامه ای برای تشکیل داد آرامگاه کمال الملک به انجمن اثر ها ملی کشور‌ایران توصیه کرد. انجمن طرح را به عهده گرفت و از سیحون تحت عنوان طراح بقعه کمال الملک خواست بی‌فکر فعالیت را استارت نماید. و اتوماتیک رسیدگی بر پروژه را بردوش بگیرد. در سال 1338 تشکیل داد آرامگاه استارت شد و در 12 فروددین شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  ماه 1342 گشایش یافت.

آرامگاه کمال‌ الملک نقاش مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد اهل ایران در ۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر نیشابور استان خراسان رضوی، در باطن گلشن و آرامگاه عطار قراردارد.

کمال‌ الملک غفاری، امید داشت آهسته‌ مکان ابدی‌ اش در روستای زادگاهش، «حسن آباد» کاشان باشد. ولی هنر دوستان و نزدیکانش او‌را در کنار آرامگاه عطار نیشابوری، در محله‌ی شادیاخ شهر نیشابور، به خاک سپردند.

گلشن عطار که محل دفن کمال‌ الملک نیز در آن واقع گردیده است، در محوطه تاریخی شادیاخ که یک کدام از محله‌ های قدیمی‌ شهر نیشابور بوده و نزدیک به یک کیلومتری غرب گلشن آرامگاه حکیم قدمت خیام نیشابور و امامزاده محمد محروق، جای دارد.

آرامگاهی که آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  در حال حاضر بر حرم کمال‌ الملک مشاهده می شود، بی‌ گمان نقط ی اوج آفرینش‌ گری در پیاده سازی هنری میباشد و بسیار هنرورزانه معماری شد‌ه‌است و یکی زیباترین بناهای آرامگاهی کشور ایران میباشد.

بقعه کمال‌الملک آمیخته‌ای زیرکانه از معماری سنتی کشور‌ایران و معماری امروزی دنیا میباشد و بهره مند از نماد‌هایی که با معاش کمال الملک لینک معناشناختی داراست. طراح این بنای یادبودی معدود‌مانند، هوشنگ سیحون، مدرس قبل دانش کده‌ی هنرهای رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  زیبای دانش کده طهران، میباشد.

طراح بقعه کمال الملک

سیحون طراح بقعه کمال الملک در سال 1337 شمسی برنامه ای برای تشکیل داد آرامگاه کمال الملک به انجمن اثر ها ملی کشور‌ایران توصیه کرد. انجمن طرح را به عهده گرفت و از سیحون تحت عنوان طراح بقعه کمال الملک خواست بی‌فکر فعالیت را استارت نماید. و اتوماتیک رسیدگی بر پروژه را بردوش بگیرد. در سال 1338 تشکیل داد آرامگاه استارت شد و در 12 فروددین شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد  ماه 1342 گشایش یافت.